Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «پارسینه»
2024-05-02@03:29:57 GMT

جبار باغچه‌بان؛ باغبان باغ الفبا

تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۳۷۲۴۶

جبار باغچه‌بان؛ باغبان باغ الفبا

میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان در سال ۱۲۶۴ در ایروان پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان چشم به جهان گشود. جدش از مردم تبریز یا ارومیه بود. وی ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همین دلیل خود را باغچه‌بان نامید.

باغچه‌بان مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت‌های بسیار از جمله مخالفت دکتر محسنی، رئیس فرهنگ وقت در تبریز دایر کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کلاس در کنار باغچه اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.



وی از سال ۱۳۰۷ خورشیدی با وجود دشواری‌های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب‌های ویژه کودکان را با نقاشی‌هایی که خود می‌کشید آغاز کرد. یکی از کتاب‌های وی با عنوان «بابا برفی» از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن‌را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.

باغچه‌بان در سال ۱۳۱۲ خورشیدی به تهران آمد و دبستان کرولال‌ها را تأسیس کرد. وی همچنین در سال ۱۳۱۲ دستگاهی اختراع کرد که کرولال‌ها از طریق دندان و حس استخوانی قادر به شنیدن می‌شدند. این دستگاه پس از تکمیل شدن به نام «تلفن گنگ» در اداره ثبت اختراعات به ثبت رسید.

میرزا جبار عسگرزاده در سال ۱۳۲۲ جمعیتی به نام جمعیت حمایت از کودکان کرولال تأسیس کرد. وی در سال ۱۳۲۳ برای مجله‌ای به نام سخن تقاضای امتیاز کرد، اما، چون پیش از این امتیاز مجله‌ای به همین نام صادر شده بود، امتیاز مجله زبان به نام او صادر شد و نخستین شماره آن در اول بهمن ۱۳۲۳ خورشیدی به چاپ رسید.

تألیف نخستین کتاب

باغچه‌بان ضمن تألیف نخستین کتابش «برنامه کار آموزگار» در سال ۱۳۰۲، به نوشتن کتاب «الفبای آسان» پرداخت که نخستین کتاب الفبا آموز او محسوب می‌شود. جبار در این کتاب برای نخستین‌بار روش جدیدی را مطرح کرد که امروز آن‌را «روش ترکیبی» یا «روش آمیخته باغچه بان» می‌گویند. این روش نَه شیوه کلی (قیاسی) است که در مکتب‌خانه‌ها و مدارس قدیم ایران به کار گرفته می‌شد و نَه شیوه تحلیلی (استقرایی) است که در مدارس جدید آن روزگار به‌کار می‌رفت.



وی، چون به صحت روش خود ایمان داشت در سال ۱۳۱۱ در شیراز «بازیچه الفبا» را ساخت و در تهران آن‌را از طریق نوشتن کتاب‌های «دستور تعلیم الفبا»، «الفبای سربازان»، «الفبای خودآموز برای سالمندان» و «اسرار تعلیم و تربیت یا اُصول تعلیم الفبا» به تکامل رساند که از عوامل مهم گسترش آموزش و پرورش به سبک نوین در ایران محسوب می‌شود و با وجود گذشت سال‌ها همچنان به عنوان مترقی‌ترین روش آموزشی در مدارس به‌ویژه کلاس‌های نهضت سواد‌آموزی و آموزش در مقطع دبستان در سراسر کشور مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ادامه مسیر علم به روش باغچه‌بان

باغچه‌بان نخستین‌بار از سال‌های ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۹، روش ابتکاری خود را به ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر از آموزگاران آموزش داد. روش ترکیبی وی، یک روش تجربی و ابتکاری بدون اقتباس از الگو‌های خارجی است. به این ترتیب در سایه خدمات ارزنده جبار باغچه‌بان، تعلیم الفبا که کاری دشوار بود و همه از تدریس آن در کتاب اول دبستان روگردان بودند، درسی شیرین و آسان و ثمربخش شد.

به گفته جبار، تنها کسی که در آموزش الفبا روش داشت، خود او بود. وی این نکته را در مقاله علمی خودش با عنوان «متد باغچه‌بان و مأخذ‌های قوانین علمی آن» مطرح کرد که در دی‌ماه ۱۳۳۳ در روزنامه «سپیده فردا» چاپ شد: «اغلب از آن‌ها گمان می‌کنند که کتاب اول را که درس می‌دهند، متد است، ولی این‌طور نیست. متد یک موضوعی است که در آن از چگونگی تطبیق عمل با قانون طبیعی آن بحث می‌شود و آموزگار باید آن‌را تحصیل کند.



در دبستان‌های ما، متدی در کار نیست و اغلب از آموزگاران از چگونگی انجام کار خود بی‌خبر هستند و نمی‌دانند کاری که می‌کنند، صحیح است یا نیست و آنچه در کار است بی‌اُصولی و سلیقه کورکورانه اشخاص است که موجب عدم رضایت مردم و مدیران مدارس و روسای دوائر فرهنگ و بالاخره خود وزارت فرهنگ می‌گردد.»

باغچه‌بان در ادامه این مقاله نوشته است: «من با همه گرفتاری‌هایی که دارم، محض مبارزه با این بی‌اصولی‌ها به نوشتن این مقالات مبادرت کرده‌ام و امیدوارم با نشان دادن مأخذ‌های قوانین علمی و طبیعی متد خود و طرز تطبیق این قوانین در تدریس الفبا، بتوانم به علاقمندان تعالیم ابتدایی راه صحیح را نشان دهم... اگر در دبستان‌ها متد و اصول صحیحی در کار بود و از اجرای صحیح قوانین آموزش ممانعت نمی‌شد، کودک نَه فقط در دبستان رفوزه نمی‌شد بلکه نوشتن و خواندن را بدون حس رنج مانند زبان محیط خود به طور خودیاب می‌آموخت. پس متد تدریس عبارت از ارائه آن عمل صحیحی است که موجبات خودیابی و خودآموزی کودکان را فراهم می‌سازد.»

از انتشار نشریات فکاهی تا اختراع تلفن گُنگ

انتشار نشریات فکاهی، روش جدید برای آموزش الفبا، پایه‌گذاری ادبیات نمایشی کودکان، آغاز تعلیم به کودکان کرولال، الفبای گویای باغچه‌بان، تأسیس نخستین کودکستان در شیراز، تألیف نخستین نمایشنامه ویژه کودکان ایران، پایه‌گذاری آموزش ناشنوایان در ایران، اختراع تلفن گنگ یا گوشی استخوانی، روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان، گاهنجار (گاه‌نما) وسیله‌ای برای نشان دادن پستی و بلندی‌های اقیانوس‌ها روی نقشه به کودکان و الفبای گویا از جمله مهم‌ترین ابتکارات علمی جبار باغچه‌بان است.

میرزا جبار عسکرزاده (باغچه‌بان) در روز چهارم آذرماه ۱۳۴۵ در سن ۸۱ سالگی چشم از جهان فروبست.

آثار ماندگار از پدر ناشنوایان ایران

- «برنامه کار آموزگار» سال ۱۳۰۲
- «الفبای آسان» سال ۱۳۰۳
- «الفبای دستی مخصوص ناشنوایان» سال ۱۳۰۳
- «خانم خزوک» سال ۱۳۰۷
- «زندگی کودکان» سال ۱۳۰۸
- «گرگ و چوپان» سال ۱۳۰۸
- «پیر و ترب» سال ۱۳۱۱
- «بازیچه دانش» سال ۱۳۱۱
- «دستور تعلیم الفبا» سال ۱۳۱۴
- «تهران، دبستان ناشنوایان» سال ۱۳۱۹
- «علم آموزش برای دانشسراها» سال ۱۳۲۰
- «بادکنک» سال ۱۳۲۴
- «الفبای خودآموز برای سالمندان» سال ۱۳۲۶
- «پروانه‌نین کتابی» سال ۱۳۲۶
- «الفبا» سال ۱۳۲۷
- «اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا» سال ۱۳۲۷
- «الفبای گویا» سال ۱۳۲۹
- «برنامه یک‌ساله» سال ۱۳۲۹
- «کتاب اول ابتدایی» سال ۱۳۳۰
- «حساب» سال ۱۳۳۴
- «کتاب اول ابتدایی» سال ۱۳۳۵
- «آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی» سال ۱۳۳۶
- «درخت مروارید» سال ۱۳۳۷
- «خیام آذری» سال ۱۳۳۷
- «رباعیات باغچه‌بان» سال ۱۳۳۷
- «روش آموزش کر و لال‌ها» سال ۱۳۴۳
- «من هم در دنیا آرزو دارم» سال ۱۳۴۵
- «بابا برفی» سال ۱۳۴۶
- «عروسان کوه» سال ۱۳۴۷
- «زندگینامه باغچه‌بان به قلم خودش» سال ۱۳۵۶
- «شب به سر رسید» سال ۱۳۷۳
- «کبوتر من» سال ۱۳۷۳    

منبع: پارسینه

کلیدواژه: باغچه بان کتاب کتابخوانی ادبیات ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۳۷۲۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بحران ادبیات داریم

مریم حسینیان با تأکید بر این‌که بحران ادبیات داریم، می‌گوید: مسئله نقد ادبی، کارگاه‌های ادبی و خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های معتبر را از دلایلی می‌دانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب می‌شود یا باعث می‌شود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.

او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانه‌های معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاری‌ها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک می‌کردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی می‌تواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوان‌های کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتاب‌ها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاه‌های آموزشی به ادبیات آسیب‌زده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار می‌شود، دو یا سه نفر کتاب منتشر می‌کنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.

او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سخت‌گیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرون‌آمده رمان یا مجموعه داستانی می‌نویسد و ناشران نیز کارشناسی سخت‌گیرانه‌ای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوع‌ها باعث می‌شود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سال‌ها عنوان‌های گردن‌کلفت نداشتیم.

این داستان‌نویس یادآور شد: در این سال‌ها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کم‌رنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصی‌اش معرفی می‌کند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ به‌هرحال کتاب‌ها از چند مسیر داوری عبور می‌کردند که همه این‌ها فروکش کرده است.

او با بیان اینکه باتوجه‌به قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب می‌شود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود می‌خرید و شاید از دوتایش خوشش می‌آمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجه‌به قیمت بالای کتاب، مقداری دقیق‌تر شده و می‌خواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سال‌های اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوان‌های متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر می‌شود اما کتاب‌ها کم‌فروغ هستند. البته این موضوع به نسل‌های مختلف داستان‌نویسی نیز بر می‌گردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آن‌ها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات می‌گذارم و همین باعث می‌شود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.

او درباره اینکه گاه این‌طور برداشت می‌شود که نویسنده برای مخاطبان خاصی می‌نویسد و به مخاطب وسیع فکر نمی‌کند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همان‌طور که ادبیات سطح‌بندی شده است، مخاطب نیز سطح‌بندی می‌شود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمی‌شود. ما سبک‌های مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایین‌بودن سطح مخاطب است نه ضعیف‌بودن اثر.

نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم می‌میریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان می‌خوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامه‌پسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحب‌نام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابه‌حال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسنده‌ها سبک خاصی دارند و نمی‌شود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده می‌شود.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: به‌شدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینه‌به‌سینه و از طریق خود مخاطب کشف می‌شود. اگر کار قابل‌تأمل باشد، فرق نمی‌کند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفه‌ای، خوانده می‌شود. گاه در کارگاه‌ها اثر شگفت‌انگیزی نوشته می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفه‌ای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کم‌رمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک می‌کند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده می‌شود.

مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی می‌داند و با بیان اینکه صفحات مجازی‌اش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگ‌ها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگ‌ها» هم روایت این بیماری‌ام است و در این دو سال نمی‌توانستم در جلسه‌ای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباط‌هایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسنده‌هایی هستم که پاسخ تمامی پیام‌ها را می‌دهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتاب‌هایم چه نظری دارند و از جمع‌بندی نظرها استفاده کرده‌ام.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • رونمایی از کتاب در جستجوی آداب آبادانی در یزد
  • قرآن؛ کتاب زندگی/ قرآن، نور و رحمت و هدایت به سوی خیر و سعادت است
  • روایت «ایران» از زندگی در باغچه‌بان
  • کتاب «چشم‌ها تنها برای دیدن نیستند» منتشر شد
  • ۱۳ کتاب پرفروش شعر در نمایشگاه کتاب
  • بحران ادبیات داریم
  • نشر صاد با ۱۹۰ عنوان به نمایشگاه کتاب می‌آید
  • مزایای فوق‌العادۀ باغبانی «بدون شخم»؛ بیل را کنار بگذارید!
  • این کتاب‌ها می‌توانند شما را بکشند!
  • نشر آموت با ۱۸۰ عنوان به نمایشگاه کتاب می‌آید